این پاسخی است که به دوستی ذیل نوشته "
خر انگوری" بهنود داده ام.
جناب بهنود با پوزش از اینکه این وبلاگ محل جدل شده است. اگر اجازه فرمایید مشکل را در منزل شما پی بگیریم و گرنه، بفرمایید به منزل سکولار عزیز برویم.
برادرعزیزسکولار بسیجی محترم!
جدا و قبل از هر چیز باید بگویم که متانت شما در پاسخ دادن را صادقانه میستایم.
اما بعد،
بنده که نه از تعریف جدید شما از سکولاریزه سر در آوردم و نه از مدل حکومت پیشنهادیتان. به نظر من شما بین یک تفکر خوش برورو که در کتاب ها مطالعه فرموده اید و واقعیت موجود دچار دوگانگی شده اید. غافل هستید از از اینکه چیزی که شما تعریف کردید نه سکولار است نه خرد گرایی و نه دینی. ملغمه ایست، نمیدانم چیست ولی اینها که میفرمایید نیست. میتوان به کتب مختلف در این زمینه مراجعه کرد.
بنده اما مشکلم با شما نام و عنوان سکولار نیست، میخواهم بدانم این نتیجه ای که گرفته اید راجع به رای اکثریت به احمدی نژاد از کدام منبع بوده. وزارت کشور را امانتدار یافتید یا شورای نگهبان را درستکار؟ آیا گنجی به شما اطلاعات ناب خود را انتقال داده یا استاد قاضیان آمار خدشه ناپذیر خود را برایتان رو نموده. سوالم اینست از شما و از تمام کسانی که قائل به صحت انتخابات هستند: اگر این شلوغ کاریها فقط در تهران آن هم شمال شهر بوده دیگر چه دلیلی برای بگیر و ببند بوده. چه دلیلی برای اعزام گروه های ساندیس خور باتوم بدست متجاوز آن هم از لبنان؟ چه دلیلی برای کهریزک؟ چه دلیلی برای عدم صدور مجوز برای راهپیمایی معترضان؟ نکند اینها همه از درایت رهبری بود. نکند کشتن ندا هم نمونه ای از شهامت رهبری در پایان دادن به قائله حرامیان بود و یا سناریوی بی بی سی امپریالیست؟ خواهش بنده از شما این است که به جای صغرا کبراهای ملال آور و کالبد شکافی نهضت های فکری ۲۰۰ سال گذشته در جهان، فقط به سوالات بالا پاسخ دهید. همچنین بفرمایید شما به عنوان یک انسان آزاده چه حکمی را برای شکنجه گران کهریزک، سپاه، اوین و بیت رهبری نزد وجدان خود درنظر میگیرد؟ آیا چون به قول شما ۶۳ در صد مردم به احمدی نژاد رای داده اند پس باید شرف اهل قلم ۶ سال زندان و تبعید شود؟ آیا باید حدود ۲۰۰ جوان و پیر این مملکت را به خاطر مخالفتشان زندانی نمود؟ آیا این است دلیل اینکه میفرمایید "یا همین مغلطه ی سبز که اگر رهبر نبود به هرج و مرج بنیان کن تبدیل می شد که خواست دشمنان ما است بدون تردید". راستی این دشمن دشمن کردن شما هم عجیب آشناست. راستی میشود دشمن های ما را نام ببرید؟ میشود دلیل دشمنیشان را نیز بفرمایید؟ دلیل دوستی دوستان را نیز.
بنده به عنوان یک انسان عمل گرا به مباحثه های بی ارزش کلامی نه علاقه ای دارم و نه وقت آنرا. بنده فقط میخواهم که شما نسبت خود را با آن حداقل ۳ میلیون نفری که به خیابان آمدند بگویید. تکرار میکنم بفرمایید آیا موافق زندان کردن، شکنجه، تجاوز و قتل مخالفان هستید یا نه؟ آیا قبول میفرمایید که این همه به فرمان رهبر انجام شد؟ پاسخ های شما میتواند کمک کند که بدانیم آیا پیش بردن این مباحثه فایده خواهد داشت یا میشود مصداق نرود میخ آهنین بر سنگ.
در نهایت میخواهم بگویم که شما پشت نقاب سکولاریستی من در آوردی خود همان میکنید و میگویید که کیهان و سایر وابستگان. شما نیز مانند رییس جمهور منتخبتان به جای جواب دادن به سوالات، طفره میروید از پاسخ. آسمان و ریسمان را به هم میدوزید بلکه سوال کننده یادش برود که این شما بودید که فرموده بودید:
"چرا که من همان تمی را در ضجه ها و یقه از تظاهر جر دادن ها در استقبال ایشان در قم دیدم که در سبزی شعار نفاق افکنانه ی "رای من کو" دیدم".
اما جناب برزوی دوم،
اینها نمونه هایی است از نوشته اخیر برادر سکولار:
"دوستان اگر هر چه رقیب نامرد هم بود از در نامردی و کلک با او طرف شدن فقط راه حیله و نیرنگ را برای دور بعدی یا رقیب بعدی که باز فنی روی فن ما بزند هموار می کند و خود ما را که می خواهیم خیر خواهانه ابروی کار را درست کنیم خاموش کننده ی نور دیدگان یارمان ، ایرانمان خواهد کرد"
"چون ایشان برای ولایت خود منطقی هر چند قابل بحث دارند ولی ما چگونه می توانیم حق مدار باشیم مدعی لیبرال بودن باشیم و به رای اکثریت احترام نگذاریم "
"و ببینیم که عاشقانه احمدینژاد را دوست دارند و اگر مردم قم را باور نمی کنم علاقه ی مردم پابرهنه را به احمدینژاد باور کردم"
"تعریف من از سکولاریسم خرد گرائی است"
"اگر ما یک حکومت دموکراتیک داشته باشیم پیشوایان مذهبی فورا در راس امور قرار می گیرند کما اینکه در اول انقلاب گرفتند و هزار بار هم انقلاب کنیم به همین نقطه خواهیم رسید"
"پس اینجاست که سکولار بودن می شود یک اندیشه که شخصی است و باید توسط روشنفکران پایه های یک ائتلاف بین اسلام و سکولاریسم را ایجاد کند تا آینده ی ایران را روی آن ساخت"
"خوشبختانه تشیع یک ابزار سکولاریستی قدرتمند دارد به نام اجتهاد"
بنده از اینها نتیجه میگیرم که چون مردم ما مسلمان هستند و شیعه، چون اسلام مملکت داری کرده است برای ۲۳ سال، چون اکثر مردم که محل کار، کتابخانه، کافی شاپ، سینما، دانشگاه، مترو، رستوران، خارج، شمال شهر و غیره نمیروند، و فلان تماشاچیان بهمان برنامه نیستند، پس لاجرم عاشقانه احمدی نژاد را دوست دارند و چون اگر باز انقلاب کنیم همین میشود و در ضمن نباید به کسی که کلک میزند کلک زد، پس رهبر فرزانه بهترین انتخاب است و "اگر رهبر نبود به هرج و مرج بنیان کن تبدیل می شد" ...این است سکولاریزه خرد گرای مدرن ایرانی-اسلامی ورسیون دوست عزیزمان. آیا غیر از این میشود نتیجه گرفت؟
شاد باشید.
دوست فرضی