محمد تقی مصباح یزدی عملکرد رهبر را شبیه معجزه خواند و به تمجید از او پرداخت.
در عین حال، تلویحا نارضایتی مردم از حکومت و نقش رهبر را پذیرفت اما گفت: يک علت پنهانی عاميانه آن اين است که در تاريخ هميشه حق با غربت توأم بوده است که نمونه بارز آن اهل بيت(ع) هستند که با آن همه توصيه پيامبر (ص) و آيات قرآن و روايات فراوان پيامبر از روز اول تا آخر عمر شريفشان کوشش کردند در معرفی آنها؛ لکن هنوز در بين خود مسلمانان ناشناخته اند. در عصر ما امام خمينی از لحاظ معروفيت و محبوبيت در عالم شناخته شده بود ولی در کشور خودمان در ميان اقرانش غريب بود. و امروز مظهر روح او و تجسم روح او با آن عظمت غير قابل توصيف او ،که ما نميتوانيم توصيف کنيم اوهم در همين کشور در ميان دوستانش غريب است و اگر بگوييم حق بودن با غربت تلازم دارد خيلی گزاف نگفتيم.
وی با بیان این ادعا که ولايت فقيه ادامه همان امامت است گفت: برخی از آگاهان سياسی که ولايت فقيه را قبول دارند لکن آن را عنصر اصلی در ماهيت اين حکومت نمی دانند و رسما می گويند چون در قانون اساسی آمده قبول دارند و ميگويند حکومت ما جمهوری است ولی چون مردم ما مسلمان اند آن را اسلامی ميگويند و البته قانون اساسی را مردم آورده اند و مردم هم اگر بخواهند آن را عوض ميکنند، اين حرف کسانی است که ۸ سال در اين مملکت رئيس جمهور بوده اند آنها ميگويند ولايت فقيه عرضی است و از مقومات اين حکومت نيست و اگر ولايت فقيه را از آن حذف کنيم ماهيت آن تغيير نمی کند. نگاه آنها اينگونه است که بله، ولايت فقيه شأنی دارد مثل امپراطوری ژاپن مثلا و نقش خاصی هم ندارد و وقتی مردم به رئيس جمهور رأی دادند، ديگر قدرت دست اوست و ولی فقيه هم مثل امپراطوری است.
مصباح افزود: بر اساس دين، عالم هستی مال خداست تا او اجازه نداده بر بندگانش حکومت کنی کسی حق ندارد حکومت کند. چون عالم هستی ملک خداست. می گويند اين قوانين عادلانه است. بله عادلانه است ولی شما حق نداريد در ملک کسی بدون اذن او تصرف و دخالت کنيد.
وی اظهارداشت: در حقوق بشر هم حق بشر را مطرح کرده اند نه حق خدا را. می گويند بشر حق دارد هر دينی را انتخاب کند. اينها حق بشر است نه حق خدا آنها برای خدا حقوقی قائل نيستند، مسولين کشور ما در اين باغها نيستند آنها قرآنشان هم اعلاميه حقوق بشر است. سياستمداران ما فکر می کنند ولايت فقيه مزدی است که مردم بخاطر انقلاب به آخوندها دادند.
مصباح در ادامه گفت: به شما عرض می کنم برهه هايی در اين ۳۰سال گذشت و خطر هايی ازجانب مسئولين اين کشور متوجه اساس اسلام بود که خداوند به برکت اين رهبر، ما را از آن نجات داد، نمی دانيد خدا به اين مرد چه فراستی داده چه سعه صدری داده چه صبری داده!
وی افزود: دو تا شريک را فرض کنيد. يک شريک از اول می فهمد شريک ديگرش قصد خيانت دارد، می خواهد همه چيز را در جيب خود کند. فکر می کنيد چه مدت می تواند چيزی نگويد؟ ۱ روز ۲روز؟ نهايت آخر سال با او تسويه می کند. آدم ميشود ۲۰سال شريک خائنی را بشناسد وب خاطر صلاح اسلام و مسلمين به روی او هم نياورد؟ بخدا قسم اين شبيه اعجاز است.
سایت امروز
در عین حال، تلویحا نارضایتی مردم از حکومت و نقش رهبر را پذیرفت اما گفت: يک علت پنهانی عاميانه آن اين است که در تاريخ هميشه حق با غربت توأم بوده است که نمونه بارز آن اهل بيت(ع) هستند که با آن همه توصيه پيامبر (ص) و آيات قرآن و روايات فراوان پيامبر از روز اول تا آخر عمر شريفشان کوشش کردند در معرفی آنها؛ لکن هنوز در بين خود مسلمانان ناشناخته اند. در عصر ما امام خمينی از لحاظ معروفيت و محبوبيت در عالم شناخته شده بود ولی در کشور خودمان در ميان اقرانش غريب بود. و امروز مظهر روح او و تجسم روح او با آن عظمت غير قابل توصيف او ،که ما نميتوانيم توصيف کنيم اوهم در همين کشور در ميان دوستانش غريب است و اگر بگوييم حق بودن با غربت تلازم دارد خيلی گزاف نگفتيم.
وی با بیان این ادعا که ولايت فقيه ادامه همان امامت است گفت: برخی از آگاهان سياسی که ولايت فقيه را قبول دارند لکن آن را عنصر اصلی در ماهيت اين حکومت نمی دانند و رسما می گويند چون در قانون اساسی آمده قبول دارند و ميگويند حکومت ما جمهوری است ولی چون مردم ما مسلمان اند آن را اسلامی ميگويند و البته قانون اساسی را مردم آورده اند و مردم هم اگر بخواهند آن را عوض ميکنند، اين حرف کسانی است که ۸ سال در اين مملکت رئيس جمهور بوده اند آنها ميگويند ولايت فقيه عرضی است و از مقومات اين حکومت نيست و اگر ولايت فقيه را از آن حذف کنيم ماهيت آن تغيير نمی کند. نگاه آنها اينگونه است که بله، ولايت فقيه شأنی دارد مثل امپراطوری ژاپن مثلا و نقش خاصی هم ندارد و وقتی مردم به رئيس جمهور رأی دادند، ديگر قدرت دست اوست و ولی فقيه هم مثل امپراطوری است.
مصباح افزود: بر اساس دين، عالم هستی مال خداست تا او اجازه نداده بر بندگانش حکومت کنی کسی حق ندارد حکومت کند. چون عالم هستی ملک خداست. می گويند اين قوانين عادلانه است. بله عادلانه است ولی شما حق نداريد در ملک کسی بدون اذن او تصرف و دخالت کنيد.
وی اظهارداشت: در حقوق بشر هم حق بشر را مطرح کرده اند نه حق خدا را. می گويند بشر حق دارد هر دينی را انتخاب کند. اينها حق بشر است نه حق خدا آنها برای خدا حقوقی قائل نيستند، مسولين کشور ما در اين باغها نيستند آنها قرآنشان هم اعلاميه حقوق بشر است. سياستمداران ما فکر می کنند ولايت فقيه مزدی است که مردم بخاطر انقلاب به آخوندها دادند.
مصباح در ادامه گفت: به شما عرض می کنم برهه هايی در اين ۳۰سال گذشت و خطر هايی ازجانب مسئولين اين کشور متوجه اساس اسلام بود که خداوند به برکت اين رهبر، ما را از آن نجات داد، نمی دانيد خدا به اين مرد چه فراستی داده چه سعه صدری داده چه صبری داده!
وی افزود: دو تا شريک را فرض کنيد. يک شريک از اول می فهمد شريک ديگرش قصد خيانت دارد، می خواهد همه چيز را در جيب خود کند. فکر می کنيد چه مدت می تواند چيزی نگويد؟ ۱ روز ۲روز؟ نهايت آخر سال با او تسويه می کند. آدم ميشود ۲۰سال شريک خائنی را بشناسد وب خاطر صلاح اسلام و مسلمين به روی او هم نياورد؟ بخدا قسم اين شبيه اعجاز است.
سایت امروز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر