۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

دوباره من و سخن

سلام مجدد،
بنا به قولی که داده بودید، بنده منتظر بودم که بیشتر بخوانم از شما. اما میدانم که دستگیری مجید توکلی، درگذشت آیت الله منتظری و سپس وقایع عاشورای تهران و شهرستانها مهمتر از آن بودند که جواب نوشته بنده را بدهید. گمان کنم در فراز آخر کشکول این هفته روی سخنتان با امثال بنده است. ولی نمیدانم جهت تبرئه خود نوشتید که به دنبال امام خمینی به پا خواسته بودید یا برای هشدار به ما که موسوی و رهنورد چه و چه اند.
به هر حال میدانم که میدانید تاریخ تکرار نخواهد شد. میدانم که میدانید که انسانها در گذرزمان تغییر میکنند، بعضی متکامل میشوند و بعضی به قهقرا میروند. میدانم که میدانید که مبدع نظریه ولایت فقیه، اولین مرجع شیعه در تاریخ اسلام شد که بهاییان را شهروند خطاب کرد و دارای حقوق شهروندی. میدانم که میدانید که نخست وزیر امام و رییس ری شهری اولین مقامی بود که رسما از تریبون سیما ازعوام فریبی، تظاهر، ریاکاری و دروغ رییس دولت جمهوری اسلامی انتقاد کرد و اخلاق سیاسی و ادب یک روشنفکر را به نمایش گذشت. میدانم که میدانید که کروبی که در بنیاد شهید اتاق شکنجه داشت (به تعبیر شما و آقای احمدی نژاد در مناظره) اولین شخصیت سیاسی مملکت بود که از تجاوز به زندانیان سخن گفت. میدانم که میدانید اینها را. میدانم که بیش از اینها را نیز میدانید. ولی متاسفم که میدانید ولی نمیگویید. به نوشته زیبای ابراهیم نبوی بنگرید. در وبلاگ جدید (یا همان نوی) خودم متن کامل آنرا برای دوستان در ایران منتشر کرده ام. همچنین بحثی را پیش گرفته ام که به نوشته شما نیز مربوط میشود. امیدوارم نظرات خود را از بنده دریغ نفرمایید.
شاد باشید.
دوست فرضی
***
دوست ارجمندم،
با سلام و تشکر به خاطر مطلب ارسالی و آن چه در وب لاگ درد مشترک نوشته اید. شرمنده که تا این لحظه نتوانسته ام مطلبی بنویسم در ارتباط با نوشته شما. البته نمی گویم پاسخ، چون نه صحبت شما سوال است و نه سخن من پاسخ. گفت و گویی ست میان دو ایرانی با تعداد معدودی خواننده که نظرها رد و بدل می شود و شاید هم به نتیجه ی مشترک نرسد ولی آن چه هست همان دردِ مشترک است که شما این نام را بر وب لاگ خود نهاده اید.
در وب لاگ خودتان به نکته ای اشاره کرده اید که با آن موافق نیستم و آن به چالش "نکشیدن"رهبران جنبش سبز برای رسیدن به همبستگی ست. من تضاد و تناقضی میان به چالش کشیدن و همبستگی نمی بینم. حقیقتا نمی بینم. گذشته، متاسفانه در اذهان نقش خود را حک کرده است. نمی توان آن را پاک کرد. نمی دانم آیا قبول دارید که کسی مثل من مطلقا با کینه به آن چه در گذشته ی مثلا آقای موسوی ثبت شده نگاه نمی کند؟
من و امثال من فقط خواهان یک چیز هستیم: پذیرش مسئولیت خطاها و بیان صریحِ نظرِ امروزِ خودمان در باره ی گذشته. این خواست زیادی نیست. ببینید: من خیلی تلاش می کنم به وزارت اطلاعات آقای ری شهری فکر نکنم ولی آقای ری شهری به عنوان وزیرِ زیرِ دست آقای موسوی نامش در تاریخ ثبت شده و من نمی توانم نقش او را از ذهن خود پاک کنم. آقای موسوی یا مسئولیت این شخص را به عنوان وزیر اطلاعات داشته یا نداشته. اگر نداشته، صریحااعلام کند که نداشته و ما را از این رنج که او را مقصر قتل ها و جنایت های وزارت اطلاعات می دانیم خلاص کند. اگر داشته دو حالت دارد: یا کارهای آقای ری شهری و وزارت او را درست می داند یا نمی داند. اگر درست می داند که ما را با او کاری نیست. دشمنی هم نداریم ولی رهبری او را هم نمی پذیریم. باید منتظر بماند تا روزی در دادگاهی صالح -به عنوان مسئول- پاسخگوی آن جنایت ها باشد. اگر درست نمی داند، بگوید آن روز بنا به شرایط یا دلایلی درست می دانستم، امروز نمی دانم. این کار واقعا چقدر دشوار است؟ اگر ما آن را مسکوت بگذاریم، و مثل یک استخوان لای زخم بماند، آیا این سکوت به معنای بلاتکلیف بودن شخص آقای موسوی نسبت به آن گذشته ی تیره و تار نیست؟
به همین ترتیب، موضع اشخاص دیگر و برخورد این اشخاص با آن مواضع. چند بار دیگر عرض کرده ام که مشکل امروز ما مردم ایران با افراد سیاسی و سیاستمدار، مشکل "اعتماد" است. با پذیرش صریح خطا، مردم از آن خطا می گذرند چنان که امروز مرحوم آیت الله منتظری -به رغم بزرگ ترین خطای ممکن یعنی تحمیل ولایت فقیه به نظام حکومتی- محبوب اکثریت مردم ایران و مخالفان حکومت اسلامی ست.
آیا آن چه نوشتم به قدر کافی روشن و واضح است؟ آیا این حداقل انتظار، نامش چالش است؟ آیا این خواست موجب از میان رفتن همبستگی می شود؟ به گُمانم خیر. پاسخ صریح و شفاف به این سوالات و اعلام مواضع روشن، بسیاری از تیرگی ها را از میان بر می دارد. خدمت تان نوشتم این بحث مطلقا مانع همراهی من به عنوان یک ایرانی با تلاش آقای موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی نمی شود. قبلا عرض کردم که در روزهای بعد از انتخابات با افتخار و سربلندی در هر حرکت و راهپیمایی که به نام آقای موسوی و آقای کروبی برگزار شده است حضور یافته ام. ولی سوال های امثال من تا دریافت پاسخ هم چنان پا برجا خواهد بود.
شاد و تندرست باشید.
سخن
***
نظرم را بزودی در همین جا و همچنین در بخش نظرات وبلاگ سخن خواهید خواند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر