۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

هر کسی از ظن خود شد یار من - یک بیانیه و چند نگاه

دوستان عزیز،
برای اینکه بتوانم نظرات بخشی از جامعه را در مورد بیانیه مهندس موسوی منعکس کنم تصمیم گرفتم گوشه هایی از نوشته های جریان روزنامه نگاری سبز، مخالفان نحله فکری موسوی و همچنین سخنان وابستگان به دولت را در اینجا بیاورم . قضاوت با شما.
---
میدان نبرد مهندس موسوی همانطور که در بیانیه شماره هفدهم هم بروشنی انعکاس دارد، چهارچوب "قانون اساسی جمهوری اسلامی" است؛ و برای اجرائی کردن اصول مغفول درمورد آزادیهای اجتماعی.
با پذیرش یا عدم پذیرش این "میدان" می توان مسیر حرکت را تعیین کرد، تا کتیک های مناسب را برگزید و دریافت که در "لحظه کنونی" باید به خوشه های خشم میدان داد و نیروهای اجتماعی را بسیج کرد و یا با تحمل و درک واقعیت اجتماعی، گام به گام درسه سمت بالید: ریشه ها را در خاک استوار کرد، به سوی آسمان سرکشید و به سمت هدف رفت.
هوشنگ اسدی
-
میرحسین موسوی با آخرین بیانیه خود نشان داد که یک رهبر عملگرا، دانا، خردمند و شجاع است. او توانایی عبور دادن ما را از شرایط کنونی دارد. مهم نیست که پیشنهاد او فردا توسط حکومت رد بشود، پیشنهادات موسوی اصلی ترین خواسته های ماست، بی آنکه کل حکومت را انکار کند. او یک راه ممکن را عرضه کرده است. باید از او حمایت کرد تا بماند و باید دانست که اپوزیسیون به معنای واقعی آن، فقط وقتی می تواند راههای معقول و ممکن را پیشنهاد کند که پایش بر خاک ایران باشد و خطرات زندگی مردم در ایرانی که گرفتار دیکتاتوری است بفهمد.
بیانیه شماره یازدهم موسوی بیانیه ای برای سبزها بود، بیانیه ای که در آن اهداف و روش های جنبش با دقت ترسیم شده بود و حتی شیوه های اعتراضات مردمی نیز در آن آمده بود. اما، اشتباه نکنیم، بیانیه هفدهم، بیانیه ای برای بدنه جنبش نیست. این بیانیه برای نظرخواهی یافتن یک راه درست برای برخورد با حکومت نیست، پیش از این نیروهای جنبش سبز بارها و بارها به موسوی نمایندگی داده اند که از سوی آنان جنبش را به پیش ببرد. بیانیه هفدهم بیانیه ای برای حکومت است، بیانیه ای هوشمندانه و دقیق و مفید که می تواند بحران موجود را به نفع جنبش سبز حل کند.
محسن رضایی در شرح و توصیف و نقد بیانیه موسوی و تائید تلویحی آن، جز طعن و لعن تندروهای حاکمیت را برای خود نخرید، همه به او ایراد گرفتند که آبشخور نامه او نیز از همان سرمنشاء بیانیه های موسوی است. همین نظرات نشان می دهد، تیری که موسوی رها کرده است، بر هدفی که تعیین کرده بود، نشسته است. میرحسین موسوی تیرانداز ماهری است، اگر چه نقاش خوبی هم هست.
سید ابراهیم نبوی
-
شخص آقای موسوی را باید حد واسط بین شق اعلی جمهوری اصلاح نا/پذیر اسلامی از یک طرف و طیف گسترده ای از آراء و عقاید و خواسته های مخالفان جمهور ی اسلا می که بعضا بکل مخالف وجود جمهوری اسلامی هستند دانست. در این میان باید دید مو اضع آقای موسوی تا چه حد حرارت سنج دقیقی است از میانگین فعلی خرد جمعی که میبایستی به تدریج بین ما مردم به عنوان شهروندان یک جمهوری (هر جمهوری) بوجود بیاید. برای این منظور پرداخت به بعضی مقدمات ضروری است.
ضعیف ترین بخش های بیانیه آقای موسوی را اما من آنجا میدانم که ایشان از مقام ضعف و توضیح وا ضحات صحبت میکنند که "ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی"--بعد از گذشتن هفت ماه از این جنبش عظیم مردمی و از دست دادن خون جوانها ی بیگناهی مثلا ندا و سهراب دیگر جای هیچ جوابی به این قبیل وقاحت های حاکمیت دروغگو نیست. ذهن و زبان حسین شریعتمداری و امثال او در کیهان و نظائر آن نباید ادبیات نهضت سبز را تعیین کند. چه در داخل و چه در خارج ایران مردم ما به جانبداری از جنبش سبز از هر تریبونی که در اختیار دارند برای حفظ تمامییت ارضی ایران و مبارزه با تحریم اقتصادی و یا حمله نظامی و حق مسلم ایران به تکنولوژی و انرژی هسته ای استفاده میکنند. دیگر ضرورتی ندارد که ما به ذهن و زبان طاعون زده کیهانی اعتنایی داشته باشیم.
با درایت و شجاعت مهندس میر حسین موسوی همچنان یکی از مهمترین نمایندگان دلیر و معتبر و محترم نهضت سبز است. برای تقویت قوه استدلال و توانمندی هر چه بیشتر مو اضع مترقی و پیشرو ایشان در احقاق حقوق دموکراتیک شهروندی ما، احاطه کامل بر حوزه عمومی و تقویت خرد جمعی وظیفه آجل و خطیر همه ما مردم ایران است.
حمید دباشی
-
البته باید در نظر داشت که خواسته های مهندس موسوی در بیانیۀ هفدهم بسیار فراتر از امتیازاتی است که جنبش همبستگی در 1981 از حکومت کمونیستی لهستان دریافت کرد. قلب جنبش سبز نه مطالبۀ آرای به یغما رفتۀ ملت که نفس حضور توده های عظیم مردم پیرامون این مطالبه است، و میرحسین موسوی نیز به درستی یکی از پیشنهادات خود را به تضمین اصل مربوط به آزادی اجتماعات اختصاص داده است. در حقیقت حضور مردم در خیابان ها و محدود نماندن جنبش به عده ای سیاستمدار، روزنامه نگار، یا فعال مدنی ویژگی و قوت اصلی این جنبش بوده است.
محمدعلی کدیور
-
آقای آرام یک جنبش ناآرام!
آرامش، رخت بربسته است از خانه ها و خیابان های کشوری که گاهی آمار دربندان و کشته شدگان اش با ثانیه های ساعت تغییر می کند. برای همین است که گاهی ما پرتوقع می شویم و از رهبران مان انتظار داریم که گلو به اندازه دردهای ما بدرند و هر آنچه فریادهای نکشیده ی ماست، آنها بر سر یک حاکمیت زور بکشند ولی اینبار فارغ از هرگونه مدیحه سرایی که در مرام معترضان نیست باید گفت چه خوب یادمان دادی میان رهبر مردمی که در خیابان با خون میزبانی می شوند و رهبر مردم دیگری که در خیابان با خنده میزبانی می شوند تفاوت همین جاست. رهبر ما مردم آن دیگری را هم می بیند. رهبر ما مامورانی که بر سر و صورت جوانان، رد خون باقی می گذارند را هم اهل خانه همان خانه می داند و از زیبایی های جنبش حرف می زند تا مشوق آنان باشد در صلح طلبی.
دیگر کسی به ذوق زدگی و شعف محسن رضایی کاری ندارد که برای پایان دادن به فلاکت هم اندیشان خود، بیانیه شما را عقب نشینی از انکار دولت خواند. همین که توانسته اید ولوله ای در دولت و مجلس و نظام ایجاد کنید و از سویی آرامش را به معترضان برگردانید تا چند روزی آرام، نظاره گر سرگردانی رقیب و منتظر پاسخ رسمی حاکمیت به خواسته های شما باشند این یعنی مدیرت بحران. خاصه آنجا که برای نخستین بار از خواسته ملت برای یک نظام جدید، چنین مبادی آداب و به دور از شعار سخن گفته اید: «ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت مبتنی بر آرای مردم می خواهیم.»
خوب می دانیم که این نامش سازش نیست وقتی کسی در سطوح رهبری و نه در خیابان، از جان مایه می گذارد تا اعلام کند مردم نظام و دولتی که ناصادق و خشونت طلب است را دیگر نمی خواهند.
مسیح علی نژاد
-
آقای موسوی
نمی خواهم مباحثه ی قلمی راه بیندازم. قصد ندارم چیز ناممکن از شما بخواهم. حد و اندازه های شما را نیک می دانم. با این عقب نشینی آشکار هم مطمئن باشید هجوم طرف مقابل کم نخواهد شد بل که مانند عراق که به محض پذیرش قرارداد 598 به طور ناگهانی به خاک ما حمله کرد، طرف مقابل شما، به هجوم خود دامنه ی وسیع تری خواهد داد چرا که پشتیبانان شما با این بیانیه اعتمادشان را به شما از دست خواهند داد.
اکنون فقط یک شانس برای شما و برای ما مانده. شانسی که باید بر همان اساس، بازی را پیش می بُردید ولی متاسفانه با سکوت بیش از حد خود موجب گسترش دامنه ی خواسته ها شدید. آقا! ورق برنده، ورق شماره 9، تنها یک چیز است: "رای من کو؟" ما این رای را پس می خواهیم. این رایی ست که من و میلیون ها ایرانی دیگر به شما داده ایم و آن را از ما دزدیده اند. شما در بیانیه ی خود هیچ اشاره ای به این دزدی و دزد نکرده اید. شما در این بیانیه به کار دزد مشروعیت داده اید. شما گناه دزد را با این بیانیه نادیده گرفته اید. اکنون من به عنوان یک فرد معمولی ایرانی رای خود را از حکومت می خواهم. حرمت کسانی که کشته شده اند و در راه باز پس گرفتن حق و رای خود جان و سلامت خود را از دست داده اند نگه دارید. عقب نشینی شما هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. قدر اعتماد مردم و بخصوص جوانان را بدانید. این اعتماد اگر از دست برود، حرفِ هیچ کسِ دیگر، که بهره ای از عقل و منطق و مدارا برده باشد شنیده نخواهد شد.
ف . م . سخن
-
شما فرمودید بنده از بلندگوی دولتی صحبت كردم یقینا حدود دومیلیون و 500 هزار مخاطب بنده هم در آن روز به نظر شما جمعیت دولتی بودند وحبذا به دولتی كه این همه جمعیت دارد. شما فرمودید: بنده مردم را به جنگ بایكدیگر دعوت كردم به اینكه یك عده را حزب‌الله و یك عده را حزب الشیطان نامیدم این اشكال شما قبل از اینكه به بنده وارد باشد به خدا وارد است كه در قرآن در زمان پیغمبر امت اسلام را كه به مراتب محدودتر از جمعیت این كشور بوده‌اند به حزب الله و حزب الشیطان تقسیم كرده است....
بزغاله و گوساله خواندن بخشی از جامعه تعبیر قرآن است شما نقد فرموده‌اید كه چرا بنده بخشی از جامعه را بزغاله و گوساله نامیدم این تعبیر را خدواند در قرآن در دو آیه عنوان فرموده است...
محارب بودن اغتشاشگران روز عاشورا مستند به حكم امام رحمت‌الله علیه درباره منافقین در هنگام عملیات مرصاد بوده است طبیعی است آنهائی كه فكر كردید با بنده برخورد كنند باید در حقیقت با خدا در آیه 42 سوره مباركه شورا برخورد كنند و یا با امام راحل بزرگوار در كتاب البیع
خاتمه: تمام سخن در یك كلمه: جناب آقای موسوی (( ان ربك لبالمرصاد))
سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد
-
گرچه تاکنون هم هر چه توپخانه خشونت طلبان و قدرت پرستان به سوی مهندس پرتاب کرده، جز دروغ و بهتان نبوده است، اما بیانیه امروز نشان داد آن کس که مردم رنج دیده ایران برگزیدند، همه ظرفیت های یک رهنما را دارد. خیراندیش است و دردآشناست. غرور و بدخواهی و کینه در او راه نمی جوید. هدف را گم نمی کند. فرزند زمانه خویش است. آن چهره ای از مسلمانی است که سی سال پیش هم تمامی جامعه را قدرت چندان بخشید که از گردنه های سخت بگذرد. ورنه دجالان و چال دهانان اند آنان که هر شب در آرزوی جنگی می خسبد تا مگر نیاز به رجزخوان و توپچی داشته باشد، شمران تعزیه اند که منفعت خود در اشک و آه درآوردن می بینند بی آن که در زیر جلد اندک ارادتی به کسی داشته باشند،حتی به شمر، تنها در اندیشه وظیفه و دستمزد اند که به هر طریق برسد غنیمت است برایشان. بیانیه مهندس انسانی تر و بلند مقام تر از هر سخن دیگر در عین صلح اندیشی و خیرخواهی قدرت سبز را نشانه می زند. این قدرت برگرفته از خواست مردم است که به میرحسین امکان می دهد که شرایط بازی را تعیین کند و خطی بکشد که از این پس هر کس آن سوی خط بماند، حجت بر وی تمام است.
مسعود بهنود
-
میرحسین عزیزم، آقای سبز قبای مهربان و اندیشمند هنرمند مردم ایران. تا همین‌جا هم هرکار کردی و هرطور ماندی، عالی‌ست. ادامه‌ی راه را نه تو دانی و نه من؛ اما به مثابه‌ی شیخ شهاب‌الدین سهرودی که می‌پرسید: «راه از کدام جانب است؟» و پاسخ می‌شنید که: «از هر طرف که روی، چون راه روی، راه‌بری!» راه رو؛ همراهان تو امیدوارند و اینک از همیشه پرتوان‌تر. ماندن نمی‌تواند این موج و رفتن تا آسودگی عدم که آزادی ابدی‌ست این‌بار، مقصد این راه است. تو راهبر نیستی، نبوده‌ای، شان تو والاتر و پرثمرتر از این است؛ حتا نخواسته‌ای راهبر باشی. این باری‌است که تاریخ بر دوش تو نهاده. و چه انتخاب شایسته‌ای دارد تاریخ که برخی را چون تو بر صدر نشاند و برخی را به زباله‌دانی خواهد افگند. تا همین‌جایش هم سرافراز و در پیشگاه تاریخ پیروزی، پایداریت زین پس توانی دیگر می‌طلبد که بر دوش فرد فرد ماست و تا وظیفه‌ی تاریخی خود را بشناسم و به آن عمل کنیم.
میرحسن عزیزم، آه نمی‌کشیم. غم نمی‌خوریم. گریه و زاری نمی‌کنیم. چرا که می‌دانیم یاران ما دریایند؛ می‌خسبند. پرواز می‌کنند. می‌آرامند. اما از یاد نمی‌روند؛ همین اواخر تاریخ را ببین، از هفده شهریور و سی تیر، نوزدهم و بیست و دوم بهمن، سوم خرداد غرورآفرین و …. به یاد آر، عموهایم را می‌گویم. تو وارث عموهای من باش میرحسین عزیزم. باش و بگذار آرام باشیم و بدانیم که می‌توانیم دست در دست هم این نهال سبز را که بنشانده‌ایم برافرازیم و سرافراز به ثمر بنشانیم.
احمد زاهدی روزنامه نگار
-
همانطور که بارها اهل نظر گفته اند وهمه به نیکی به آن رسیدیم ،جنبش سبز رهبر ندارد که هر کس وهر
نفراین روزها رهبر است. اما نماد ، نشانه وشاخص دارد که معتقدم آن شمایید.در روزگاری که هر بلند گو وتریبونی توپخانه ای شده علیه بخش وسیعی از ملت ،در روزگاری که متانت وخویشتنداری نایاب وکیمیا شده در روزگاری که سنگین ترین واژه ها چون اعدام ومجازات، دستگیری وبرخورد انقلابی وخشم ملت چونان نقل ونبات از درودیوار بر سر همه ریزش میکند کلام آرام ومتین شما در عین حال روشنگر وامید بخشتان نعمت است بالاتر حتی، گمشده ملت است..گم شده ای که درآن هم عزت وغرور ملی ایران در دنیا امروز است هم تکریم ومنزلت حقوق شهروندی وآزادی آحاد ملت.شما نماد گمگشته وپیدا شده این ملتید.ملتی که چهره اش به غلط در دنیا با خشونت وطالبان والقاعده یکی شده ،ملتی که هر کس از هر گوشه وکنار دنیا با آن هم سفره میشود به بزرگی جغرافیا ی فرهنگی اش وشوق به زندگی زیبا وانسانی اش، پی میبرد وحیران از آن تصویرها وبرخی گفتارها که ایران و ایرانی را گونه ای دیگر در دنیا نشان میدهد.
یک روزنامه نگار
-
هموطن هشیار شو، بیدار باش - میرحسین موسوی را یار باش
راه خود را خوب رفته موسوی - لیک راهش را تو بیخود میروی!
با شعار "یاحسین" و "میرحسین" - بار دیگر میروی پس، تا خمین!
او در آن محدوده‌ی مانوور خویش - خوش درخشیده‌ست و نیکو رفته پیش
بیش از این از او توقع، نابجاست - سبز او کمرنگ‌تر از سبز ماست
....
در بیانیّه که داده روز پیش - فاش گفته موضع مخصوص خویش
او برای وصل کردن آمده - فرع‌ها را اصل کردن آمده
آنکه با جمعی جنایت‌پیشه زیست - چه‌گوارا نیست، گاندی نیز نیست
گردگیری از سر و روی نظام - انقلاب اوست کلاً، والسلام!
ما ولی آن دوره را رد میکنیم - بر گذشته راه را سد میکنیم
سوی آینده نظر داریم و بس - پس نمی‌بندیم دل بر هیچکس
هادی خرسندی
-
2. اين بيانيه كه حالت ارتدادي آن اظهر‌من‌الشمس است و اگر عمرسعد مي‌خواست در عاشوراي سال 61 اعلان موضع كند، قطعا بهتر از نويسنده، مي‌نوشت، از عصبانيتِ نافرجام ماندن قول و قرار خاتمي، موسوي و كروبي براي انهدام اسلام و نظام اسلامي و فروش وطن به امريكا و انگليس و اسرائيل حكايت مي‌كند.
3. بيانيه موسوي هم دين‌ستيزي است و هم مذهب‌سوزي و آشكارا «نامسلماني» اين عنصر خبيث و مجهول‌الهويه‌اي را كه از حزب منحله جمهوري اسلامي سر برآورد و 30 سال به نظام اسلامي و مردم تحميل شد، بر ملا مي‌كند.
فاطمه رجبي
-
رئيس فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس با ابراز تعجب از محسن رضايي كه بيانيه سراسر تهمت، توهين و نيز باطل موسوي را در نامه خود به رهبر انقلاب عقب نشيني مي‌خواند، تصريح كرد: متاسفانه آقاي رضايي عقب نشيني نظام را، پيشنهاد سازنده در نامه سياسي خود مي‌انگارد.
وي به محورهاي مشترك نامه محسن رضايي و بيانيه سراسر توهين موسوي اشاره كرد و اظهار داشت: سخنان مشتركي چون اذعان به وجود بحران، محور قرار دادن اقتصاد، عمل كردن مجلس و قوه قضائيه به وظايف قانوني، محور مشتركي است كه در نامه و بيانيه سياسي محسن رضايي و مير حسين موسوي مشترك است كه اين امر نشان دهنده آن است كه اين گونه خواسته‌هاي غير قانوني و احيانا شعارهاي حقي كه اراده باطل از آنها صادر شده، در يك مركز مشترك برنامه ريزي مي‌شود و از حلقوم افرادي خاص خارج مي‌شود.
روح الله حسينيان
-
در حالی بیانیه میرحسین موسوی در جواب به خروش مردم خشمگین به هتك حرمت به ساحت امام حسین (ع) و روز عاشورا توسط اغتشاشگران منتشر شده كه به نوعی به جای پاسخ و اعلام برائت از بیگانگان، بیشتر به پاسخگویی خودی به خودی شبیه تر است، با نیم نگاهی به این بیانیه در می یابیم كه خروش مردم انقلابی، باعث شده تا موسوی تلاشی برای توجیه اعمال خود و فرقه اش داشته باشد.
با كمی دقت می توان وجوه اشتراك و شباهت های بسیاری در بیانیه باراك اوباما رییس جمهوری آمریكا -از محل گذراندن تعطیلات پایان سال خود در هاوایی -كه برای اغتشاشات و هتك حرمت های انجام گرفته در روز عاشورا داده بود و بیانیه میرحسین موسوی پیدا كرد.
پایگاه خبـری انصارنیوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر